جدول جو
جدول جو

معنی کم خرد - جستجوی لغت در جدول جو

کم خرد
کودن، ابله، لاده، شیشه گردن، انوک، خرطبع، کردنگ، غتفره، کاغه، ریش کاو، دنگل، خام ریش، بدخرد، کم عقل، سبک رای، دبنگ، غمر، فغاک، کانا، کهسله، تاریک مغز، گول، گردنگل، خل، تپنکوز، دنگ، چل، نابخرد، بی عقل
تصویری از کم خرد
تصویر کم خرد
فرهنگ فارسی عمید
کم خرد
کم عقل نادان ابله
تصویری از کم خرد
تصویر کم خرد
فرهنگ لغت هوشیار
کم خرد
احمق، بی خرد، سبکسر، کم عقل، نادان
متضاد: خردمند، خردور
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کم قدر
تصویر کم قدر
دارای قدر و ارزش اندک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
احمق، کودن، کم خرد، ابله، کم عقل، گول، غمر، کانا، لاده، خام ریش، ریش کاو، بی عقل، فغاک، انوک، سبک رای، خل، تپنکوز، گردنگل، بدخرد، شیشه گردن، خرطبع، چل، تاریک مغز، دبنگ، دنگل، دنگ، کاغه، کهسله، کردنگ، غتفره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دم سرد
تصویر دم سرد
کنایه از سخنی که در شنونده اثر نکند
آه سرد که از روی نومیدی از سینه برآورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم ظرف
تصویر کم ظرف
کم حوصله، کسی که لیاقت و کفایت کار مهم ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دم سرد
تصویر دم سرد
کسی که کلامش در دیگری اثر نکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خون
تصویر کم خون
کسی که مبتلا به کم خونی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکم درد
تصویر شکم درد
درد شکم، دردی که به علتی در معده یا روده پیدا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خردی
تصویر کم خردی
کم عقلی، نادانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر خرد
تصویر پر خرد
بسیار زیرک و عاقل پر عقل پر شعور مقابل کم خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم کردن
تصویر کم کردن
کاستن مقابل افزودن زیاد کردن، (کشتی) تنزل کردن مقابل زیاد کردن: (کرده کم از نگهت هر صنم گلبو یی زده زانو بزمین پیش تو هر آهو یی)، (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمر درد
تصویر کمر درد
درد و ناراحتیی که در ناحیه کمر عارض میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خرجی
تصویر کم خرجی
کم خرج بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خور
تصویر کم خور
آنکه کم خورد کمخور کم خوراک: (جمازه ای راهرو کوه کوهان کمخوار بسیار رو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خوری
تصویر کم خوری
کم خوردن کم خوراکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خون
تصویر کم خون
آنکه دارای خون اندک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم شری
تصویر کم شری
کمی شر قلت فساد
فرهنگ لغت هوشیار
خود گم خود گم کرده، کم شکیب کسی که حوصله و لیاقت شغل و مقامی را که بدو داده اند ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم عدد
تصویر کم عدد
کم شمار آنچه که شماره آن اندک باشد قلیل العدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم عرض
تصویر کم عرض
تسک هم آوای اسب (گویش ایلامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم قدر
تصویر کم قدر
کم ارج کسی که قدر و اعتبار اندک داشته باشد، بی قدر بی اعتبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم حرص
تصویر کم حرص
کم از کم خواه کسی که طمع اندک داشته باشد: (یک رویه دوستم من و کم حرص ما دحم هم راست در خلا ام و هم پاک در ملا)، (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم مدد
تصویر کم مدد
کم یار کم دوست کسی که دارای مدد و کمک اندک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم حرف
تصویر کم حرف
کم سخن کسی که کم سخن گوید و بیش خاموش ماند: (آدمی بود کم حرف و سر بزیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خردی
تصویر کم خردی
کم عقلی نادانی ابلهی: (شاه شوریده سران خوان من بی سامان را زانکه در کم خردی از همه عالم بیشم)، (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خورد
تصویر کم خورد
کمخوار، ممسک: (... و گفت اگر دنیا همه زر کنند و مومن را سر آنجا دهند همه در رضا او صرف کند و اگر یک دینار در دست کم خوردی کنی چاهی بکند و در آنجا کند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خرج
تصویر کم خرج
کم هزینه کسی که هزینه اش کم باشد: (مهمان کم خرجی است)
فرهنگ لغت هوشیار
قولنج های شدید و درد ناک قسمتهای پایین معده که ممکنست بر اثر سختی زایمان در زنان تازه زا و صعوبت جدا شدن جفت از رحم مادر باشد، یا به سبب اسهال های شدید و دردناک یا به علل دیگر (مثلا انسداد روده ها) در مردان و زنان ایجاد شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم خرد
تصویر چشم خرد
چشم عقل و دانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
بی عقل، نابخرد، بی ادراک، بی فکر، بی اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند کس که دارای یکنوع درد وبلیه باشند، شریک غم دیگری غمخوار: همه همخوابه وهمدرد دل تنگ منند مرکب خاب مرا تنگ سفر بگشایید، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کرد
تصویر هم کرد
ترکیب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
بی شعور
فرهنگ واژه فارسی سره